عقيقه
كسى كه پسرش نمىماند نذر مىكند كه گوسفند عقيقه بكند و آن عبارت است از اينكه گوسفند دو سالهاى را در زيرزمين سر مىبرند تا آسمان نبيند بعد آن را درسته در ديگ مىپزند بدون اينكه به آن چاشنى و نمك بزنند. گوشت آن را اشخاص پاك بايد بخورند ولى استخوانهاى آن را نبايد دور بريزند، آن استخوانها را جمع مىكنند و در همان زيرزمين چال مىكنند. (۱) |
(۱) . جمع كردن و نگهدارى استخوانها در قصههاى عوام ديده مىشود مانند پسرى كه مادرش او را كشت و گوشتش را به شوهرش داد و خواهر او استخوانهايش را جمع كرد و پسر بلبل شد 'منم منم بلبل سرگشته و كوه و كمر برگشته' و همچنين در اين اصطلاح: گوشت هم بخورند استخوان هم را دور نمىريزند. |
ارسال شده توسط مهدی rafsanjani20 در سه شنبه بیست و دوم 9 1390 | (0) نظر