گويش مردم تهران
تهران در روزگاران كهن از توابع ري بوده است، و ري از سرزمين ماد بهشمار ميآمده است، از اينرو زبان مردم تهران و ري در آغاز شاخهايي از زبان مادي بوده كه با پارسيقديم نزديكي داشته است.
زبان مردم اين سامان، در دورهي اشكانيان، زبان پهلوي اشكاني بود كه از پارسي باستان گرفته شده است، در زمان اين خاندان خط و زبان پهلوي در ايران رايج گرديد، در دانش و ادب بهكار رفت.
در ري و ناحيههاي آن از جمله تهران،قصران و ... در سدههاي 3و4 ه.ق. به روزگار علويان، آلزيار و آلبويه، ديالمه راه داشتند و بدين سبب، زبان تبري يا مازندراني نيز در تهران نفوذ يافت.
زبان مازندراني و گيلكي نيز از ريشه و بن زبانهاي ديرين ايراني است. و پس از انقراض ساسانيان تا ديرزماني زبان پهلوي در تبرستان رايج بود. امروزه نيز واژههاي پهلوي در اين حدود بهويژه در تهران بسيار است.
پس از چيرگي عرب، زبان پهلوي در«ري، تهران، اصفهان، همدان، نهاوند» رايج بود، و پس از اسلام اين ناحيهها را سرزمين پهلوي ناميدند، و زبان فصيح پارسي را پهلواني زبان و پهلوي زبان خواندند.
مرحوم عباساقبال در مقالههاي تحقيقي خود، با نام لهجهي تهراني، گويش مردم تهران باستان را چنين تعريف كرده:
«لهجهي تهراني كه پيش از خراب شدن و از رونق افتادن شهرري، بهآن زبان رازي ميگفتند، از لهجههاي زبان پهلوي يعني شعبهايي از زبان پارسي است كه در بخش شمال و شمال غربي و مغرب و جنوب ايران رواج داشته، و لهجههاي مازندراني، گيلكي، تاتي، لري، كردي، شيرازي، آشتياني و... از بازماندگان همان زبانند. اين زبان چنان كه روشن است بهكلي غير از پارسي دري بوده كه نخست در ماوراءالنهر، سپس در خراسان و سيستان، زبان رسمي و شعر و ادب شده است».
بههر حال، لهجهي امروز تهراني، بيشتر دستخوش دگرگوني بوده و واژههاي بيگانهايي به آن راه يافته است، كه اين واژههاي بيگانه را در گويشهاي محلي، بسيار كمتر ميتوان ديد.