ايران گشت

این وبلاگ به معرفی جاذبه های گردشگری.سوغات و صنایع دستی استان ها.آداب و رسوم .اعتقادات. آیین ها.گویش ها . بازی ها و غذاهای محلی میپردازد و همچنین انواع راهنمایی های سفر مثل{نقشه . وضعیت آب و هوا و فرکانس رادیو و تلویزیون} را با سرعت بالا در اختیارتان می گذارد. ایران گشت گشتی به تمام ایران

نوروز

هرمزد روز از فروردين ماه برابر با يكم فروردين در گاهشماري ايراني

 سر  سال نو  هرمز  فرودين         بر آسوده از رنج تن ، دل زكين 
به جمشيد بر گوهر افشاندند         مر  آن  روز را روز نو خواندند

نخستين روز از فروردين ماه برابر است با روز جشن بزرگ نوروز در اعتدال بهاري و آغاز فصل بهار.

نوروز و آغاز سال نو، مناسبت­هاي جداگانه­اي هستند كه با يكديگر همزمان شده­اند.
در سُغد باستان (و امروزه در ميان ارمنيان) از نوروز با نام «نوسَرد»، «نَوَسَرد» و «نوسَرِد» ياد مي­شده است كه به مانك «سال نو» مي­باشد.
در زبان اوستايي نيز «سَرذَه» به مانك سال خورشيدي است. در بدخشان با نام «شگون بهار»، در شُغنان (تاجيكستان در كناره­ي رود «پنج») به نام «خِدِر ايام» (بزرگ­ترين روزها) و در بابل باستان و در نخستين روز ماه «نيسان» بنام جشن «اَكيتو»(سومري «زَگموگ») شناخته مي­شده است.
با شكوه­ترين مراسم نوروزي، امروزه با نام­هاي «سِيرلاله»(جشن گل لاله)، «جَندَه بالا»(بالا كردن دَرَفش) در شهر مزار شريف افغانستان كنوني (آرياناي باستان) و در نزديكي بلخ كهن، همراه با برافراشتن درفشي برگرفته از درفش كاوياني ايران، برگزار مي­شود.

نوروز بزرگترين جشن ملى ايرانيان سابقه اى هزاران ساله دارد.

 از گذشته هاى دور آريايى هاى ساكن در فلات ايران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ويژه و توأم با سرور و شادمانى اختصاص مى دادند. برخى پژوهشگران ، ريشه تاريخى اين جشن را به «جمشيد پيشدادى» نسبت مى دهند و نوروز را «نوروز جمشيدى» مى خوانند.
اين گروه معتقدند كه جمشيدشاه بعداز يك سلسله اصلاحات اجتماعى بر تخت زرين نشست و فاصله بين دماوند تا بابل را در يك روز پيمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردين ماه بود. چون مردم اين شگفتى از وى بديدند جشن گرفتند و آن روز را »نوروز» خواندند. اما عاملى كه «نوروز» را از ديگر جشن هاى ايران باستان جدا كرد و باعث ماندگارى آن تا امروز شد، «فلسفه وجودى نوروز» است: زايش و نوشدنى كه همزمان با سال جديد در طبيعت هم ديده مى شود.

دكتر ميرزايى جامعه شناس در اين باره مى گويد: «يكى از نمودهاى زندگى جمعى، برگزارى جشن ها و آيين هاى گروهى است، گردهم آمدن هايى كه به نيت نيايش و شكرگزارى و يا سرور و شادمانى شكل مى گيرند.  برهمين اساس جشن‌ها و آيين‌هاى جامعه ايران را هم مى توان به سه گروه عمده تقسيم بندى كرد: جشن ها و مناسبت‌هاى دينى و مذهبى - جشن هاى ملى و قهرمانى و جشن هاى باستانى و اسطوره‌اى.

جامعه ايران در گذشته به شادى به عنوان عنصر نيرو دهنده به روان انسان، توجه ويژه‌اى داشتند. آنها براساس آيين زرتشتى خود چهار جشن بزرگ و ويژه تيرگان ، مهرگان ، سده و اسپندگان را همراه با شادى و سرور و نيايش برگزار مى كردند.

دراين بين نوروز بنا به اصل تازگى بخشيدن به طبيعت و روح انسان همچنان پايدار ماند. گرچه باتوجه به قانون تغيير پديده هاى فرهنگى ، نوروز هم ناگزير نسبت به گذشته با دگرگونى هايى همراه است.
به هرحال در آيين‌هاى باستانى ايران براى هر جشن «خوانى» گسترده مى‌شد كه داراى انواع خوراكى‌ها بود. خوان نوروزى «هفت سين» نام داشت و مى‌بايست از بقيه خوانها رنگين تر باشد. 
اين سفره مــعــمـولاً چـندســاعــت مانــده به زمان تـــحويل ســـــال نو آمـــاده بود و بر صفحه اى بلندتر از سطح زمين چيده مى شد. همچنين ميزدپان (MAYZADPAN) به منظور پخش كردن خوراكى‌ها در كنار سفره گماشته مى‌شد. اين خوان نوروزى برپايه عدد مقدس هفت بنا شده بود. توران شهريارى، سخنران جامعه زرتشتى معتقد است: «تقدس عدد هفت از آيين مهر يا ميتراست و به سالهاى دور باز مى گردد. در اين آيين هفت مرحله وجود داشت براى اينكه انسان به مقام عالى و آسمانى برسد. پس عدد هفت از پيش از زرتشت براى انسان عزيز بوده و در آيين هاى مختلف و به نمادهاى گوناگون ديده مى شود، مانند هفت آسمان ، هفت دريا ، هفت گياه و...» همچنين اسناد تاريخى از برپايى سفره هفت سين به ياد هفت امشاسپندان خبر مى دهند؛ طبق اين اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از:

اهورامزدا(به معنى سرور دانا)،

 وهومن (انديشه نيك ) ،

ارديبهشت (پاكى وراستى )،

شهريور (شهريارى آرزو شده با كشور جاودانى )،

 سپندارمزد (عشق و پارسايى ) ،

خرداد (رسايى و كمال ) و

امرداد (نگهبان گياهان).

اما در بسيارى از منابع تاريخى آمده است كه «هفت سين»  نخست «هفت شين» بوده و بعدها به اين نام تغيير يافته است.
شمع، شراب ، شيرينى ، شهد (عسل) ، شمشاد، شربت و شقايق يا شاخه نبات، اجزاى تشكيل دهنده سفره هفت شين بودند. برخى ديگر به وجود «هفت چين» در ايران پيش از اسلام اعتقاد دارند. سخنران جامعه زرتشتى در اين باره مى گويد: «در زمان هخامنشيان در نوروز به روى هفت ظرف چينى غذا مى‌گذاشتند كه به آن هفت چين يا هفت چيدنى مى گفتند.

 بعدها در زمان ساسانيان هفت شين رسم متداول مردم ايران شد و شمشاد در كنار بقيه شين هاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى برسر سفره قرارگرفت. بعد از سقوط ساسانيان وقتى كه مردم ايران اسلام را پذيرفتند، سعى كردند كه سنت‌ها و آيين‌هاى باستانى خود را هم حفظ كنند.
به همين دليل، چون در دين اسلام «شراب» حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را كه «سركه» مى شد انتخاب كردند و اينگونه شين به سين تغيير پيداكرد.» 
البته در اين‌باره تعابير مختلفى وجوددارد. چنانچه در كتاب فرورى آمده است: كه در روزگار ساسانيان، قابهاى زيباى منقوش و گرانبها از جنس كانولين، از چين به ايران وارد مى‌شد.  يكى از كالاهاى مهم بازرگانى چين و ايران همين ظرف‌هايى بود كه بعدها به نام كشورى كه از آن آمده بودند «چينى» نام گذارى شد و به گويشى ديگر به شكل سينى و به صورت معرب «سينى» در ايران رواج يافتند.

 به هر روى خوراكى‌هاى خاصى بر سفره هفت سين مى‌نشينند كه عبارتند از: سيب، سركه، سمنو، سماق، سير، سنجد و سبزى (سبزه)
خوراكى هايى كه به نيت هاى گوناگون انتخاب شده اند:

سمنو: نماد زايش و بارورى گياهان است و از جوانه هاى تازه رسيده گندم تهيه مى شود.

سيب: هم نماد بارورى است و زايش. درگذشته سيب را درخم هاى ويژه اى نگهدارى مى كردند و قبل از نوروز به همديگر هديه مى دادند.

مى گويند كه سيب با زايش هم نسبت دارد، بدين صورت كه اغلب درويشى سيبى را از وسط نصف مى كرد و نيمى از آن را به زن و نيم ديگر را به شوهر مى داد و به اين ترتيب مرد از عقيم بودن و زن از نازايى رها مى شد.

سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولدو زايندگى. عده اى عقيده دارند كه بوى برگ و شكوفه درخت سنجد محرك عشق است!

سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پيوند او با طبيعت است.
درگذشته سبزه ها را به تعداد هفت يا دوازده كه شمار مقدس برج هاست در قاب هاى گرانبها سبز مى كردند. در دوران باستان دركاخ پادشاهان ۲۰ روز پيش ازنوروز دوازده ستون را از خشت خام برمى آوردند و بر هريك از آنها يكى از غلات را مى كاشتند و خوب روييدن هريك را به فال نيك مى گرفتند و برآن بودند كه آن دانه درآن سال پربار خواهدبود. در روز ششم فروردين آنها را مى چيدند و به نشانه بركت و بارورى در تالارها پخش مى كردند.

 سماق و سير نماد چاشنى و محرك شادى در زندگى به شمار مى روند. اما غير از اين گياهان و ميوه هاى سفره نشين، خوان نوروزى اجزاى ديگرى هم داشته است: دراين ميان « تخم مرغ» نماد زايش و آفرينش است و نشانه اى از نطفه و نژاد. «آينه» نماد روشنايى است و حتماً بايد در بالاى سفره جاى بگيرد. «آب و ماهى» نشانه بركت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مى شود.

 و «سكه» كه نمادى از امشاسپند شهريور (نگهبان فلزات) است و به نيت بركت و درآمد زياد انتخاب شده است.
شاخه هاى سرو، دانه هاى انار، گل بيدمشك، شير نارنج، نان و پنير، شمعدان و... را هم مى توان جزو اجزاى ديگر سفره هفت سين دانست. «كتاب مقدس» هم يكى از پايه هاى اصلى خوان نوروزى است و براساس آن هرخانواده اى به تناسب مذهب خود، كتاب مقدسى را كه قبول دارد بر سفره مى گذارد.
چنانچه مسلمانان قرآن، زرتشتيان اوستا و كليميان تورات را بر بالاى سفره‌هايشان جاى مى‌دهند. بر سر سفره زرتشتيان دركنار اسپند و سنجد، « آويشن» هم ديده مى شود كه به گفته موبد فيروزگرى خاصيت ضدعفونى كننده و دارويى دارد و به نيت سلامتى و بيشتر به حالت تبريك بر سر سفره گذاشته مى شود.

در هرصورت او پيروز است و نامش خجسته است و از نزد خدا مى آيد و خواهان نيك‌بختى است و با تندرستى و گوارايى وارد شده است و سال نو را به همراه آورده است


آبان روز

آبان روز از فروردين ماه برابر با 10 فروردين در گاهشماري ايراني

دهم فروردين، نخستين آبان روز سال است و به روايت «برهان قاطع» جشني به همين نام در اين روز انجام مي شده.

از جمله مراسم اين جشن آب پاشي به يكديگر بوده و نوعي انتظار براي بارش باران است.


جشن سروشگان

سروش روز از فروردين ماه برابر با 17 فروردين در گاهشماري ايراني 

هفدهمين روز از هر ماه در گاهشماري ايراني «سروش» نام دارد و هفدهم فروردين، نخستين روز سروش سال است.

هنگام جشن «سروشگان» يا جشن «هفده‌روز» در ستايش «سْـرَئوشَـه» يا «سروش»، ايزد پيام آور خداوند و نگاهبان «بيداري»؛
روز گراميداشت «خروس» و  به ويژه خروس سپيد كه از گرامي ترين جانوران، در نزد ايرانيان به شمار مي رفته و  به سبب بانگ بامدادي، نماد سروش دانسته ‌شده است.


نيايش شاه ورهرام

ورهرام روز از فروردين ماه برابر با 20 فروردين در گاهشماري ايراني

ورهرام به مانك پيروزي و ورهرام ايزد ، به مانك «پيروزي قابل ستايش» است.

در باور ايرانيان پيروزي همواره با ارزش و قابل ستايش بوده است به همين دليل در اوستا سرود هاي زيبايي در ستايش پيروزي آمده است. ايرانيان باستان پيش از آغاز هر كار گروهي، در نيايش گاه ويژه اي گرد مي آمدند و سرود هاي ستايش پيروزي را با هم مي خواندند و با رواني نيرومند و اراده اي استوار ، براي پيروزي ، پاي به ميدان مبارزه ي زندگي مي گذاشتند.


گاهنبار ميديوزرم

از روز خور تا دي به­مهر از ارديبهشت ماه برابر با 11 تا 15 ارديبهشت در گاهشماري ايراني

«ميديوزرم» از تركيب واژگان اوستايي «مَئيديو» به مانك «ميان» و «زَرِمَيَه» به مانك «بهار» پديد آمده است و با هم به مانك «ميان بهار» مي­باشد.
اين جشن هنگامي برگزار مي­شود كه گياهان رشد و نمو مي­كنند و كشاورزي بار ديگر رونق مي­گيرد و از سوي ديگر در باورهاي ايراني هنگام آفرينش آسمان است و به همين روي براي بزرگداشت آن، جشن و شادي بر پا مي­شود.

گاهَـنبار

واژه­ گاهَـنبار كوتاه شده­ي «گاهان بار» است و به مانك گاه­ها و زمان­هاي به ثمر رسيدن و به بار آمدن. اين جشن­ها در شش هنگام يا شش چَهره و در هر چَهره به مدت پنج روز در سال برگزار مي­شوند.

جشن‌هاي گاهَـنْـباري (پاره‌هاي سال - موسم‌هاي ساليانه)، ادامه و بازمانده‌اي از نوعي تقويم كهن در ايران‌باستان است كه طول سال خورشيدي را نه به دوازده ماه خورشيدي، بلكه به چهار فصل و چهار نيم‌فصل تقسيم مي‌كرده‌اند و هر يك از اين بازه‌هاي زماني، نام و جشن ويژه­اي به همراه داشته است.
سال گاهنباري از هنگام انقلاب تابستاني يا نخستين روز تابستان آغاز مي‌شده و پس از هفت پاره­ي زماني، يعني سه پايان فصل و چهار ميانه­ي فصل، به آغاز سال بعدي مي‌رسيده است (پايان بهار يا آغاز تابستان مانند ديگر فصل‌ها، داراي جشن گاهنباري نبوده و تنها به عنوان جشن آغاز سال نو بشمار مي‌رفته است). گاهنبارها، جشن­هايي در ارتباط با پيشه­ي اصلي ايرانيان باستان يعني كشاورزي و دامداري هستند.

در باورهاي سنتي ايرانيان اهورامزدا هريك از نمادهاي طبيعت را در يكي از اين گاهنبارها آفريده است، به اين ترتيب كه نخست آسمان، سپس آب، زمين، گياهان، جانوران و در پايان چهره­ي ششم كه پنج روز آخر سال است، انسان آفريده شد و با پيدايش انسان، تكامل در آفرينش به مرحله­ي تازه­اي رسيد و از آن پس انسان انديشمند با بهره گيري از شرايط مناسبي كه از پيش برايش فراهم شده بود زندگي خود را روي زمين آغاز كرد. 
در باورهاي دين­هاي ديگر نيز، به خصوص دين­هاي سامي، كم و بيش به عدد شش در آفرينش جهان بر مي­خوريم كه برگرفته از همين باورها و آيين­هاي ايرانيست.

در تورات، در سِـفر پيدايش، باب اول آمده است كه : «خداوند آفرينش را در شش روز انجام داد ...»
همچنين اين مفهوم در قرآن، سوره­ي سجده، آيه­ي سوم نيز با اندك تفاوتي به همين صورت بيان شده است.
در اوستا جشن­هاي ششگانه به صورت «يائريَه» يعني سالي و فصلي آمده است.
واژه ي گاهنبار در پهلوي نيز به صورت «گاسانبار» يا «گاهان بار» ثبت شده است.


Weblog Themes By iranghasht

........ مطالب قدیمی‌تر >>

موضوعات

معرفی وبلاگ


این وبلاگ به معرفی جاذبه های گردشگری.سوغات و صنایع دستی استان ها.آداب و رسوم .اعتقادات. آیین ها.گویش ها . بازی ها و غذاهای محلی میپردازد و همچنین انواع راهنمایی های سفر مثل{نقشه . وضعیت آب و هوا و فرکانس رادیو و تلویزیون} را با سرعت بالا در اختیارتان می گذارد. ایران گشت گشتی به تمام ایران

آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1257748
تعداد نوشته ها : 3561
تعداد نظرات : 58
X